English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 184 (8227 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
needle book U سوزن دان کتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acupunctuate U با سوزن سوراخ کردن سوزن فروکردن
needle point U سر سوزن سوزن دوزی
erasable U قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
scribal U کتابی
literay U کتابی
bookman U کتابی
literary U کتابی
by the book U کتابی
bookish U کتابی
book learning U علم کتابی
credenza U قفسه یا جا کتابی
carpenter stopper U خفت کتابی
Duch arch U قوس کتابی
edition [ed.] [of a book] U چاپ [کتابی]
edition [ed.] [of a book] U ویرایش [کتابی]
the a of a book U خوانندگان کتابی
bookplayer U شطرنج باز کتابی
To bind a book. U کتابی را جلد کردن
book move U حرکت کتابی شطرنج
when reading a book U در حال خواندن کتابی
purview of a book U انچه کتابی فرامیگیرد
flex x U خرج انفجار کتابی
delectus U کتابی که پارههای برگزیده
to inset a sheet in a book U برگی را در کتابی گذاشتن
to wade through a book U بکندی وزحمت کتابی راخواندن
to license a book U اجازه چاپ کتابی را دادن
book draw U تساوی کتابی یا تئوریک شطرنج
i had never seen such a book U من هرگز چنین کتابی ندیده ام
he presented me with a book U کتابی بمن پیشکشی کرد
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
he presented abook to me U کتابی بمن پیشکشی کرد
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
with out book U برون سند کتابی ازبر
the forthcoming book U کتابی که به زودی به فروشگاه می آید
to put any one through a book U کسیرا وادار بخواندن کتابی کردن
interpolator U کسیکه عبارات قلب در کتابی می افزاید
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
scissors and paste U تالیف کتابی با برشهای کتابهای دیگر
rubricator U کسیکه عنوانهای کتابی رابخط قرمز مینویسد
to read a book U کتابی را دوباره وسه باره خواندن یامرورکردن
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
sexto U کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
interleave U برگ سفید لای صفحات کتابی گذاشتن
interleaf U برگ سفید که لای برگهای کتابی بگذارند
what not U قفسه گنجه طاقچه دار کتاب دان جا کتابی
accession number U نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
to prefix a chapter to a book U فصلی بطور دیباچه یا مقدمه در جلو کتابی نوشتن
grangerism U ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
White Papers U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
A to Z U کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
White Paper U کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
needling U سوزن
stilus U سوزن
styli U سوزن
stylus U سوزن
styluses U سوزن
needles U سوزن
needleful U یک سوزن نخ
switch point U سوزن
bards U سوزن
bard U سوزن
needle U سوزن
needled U سوزن
whisker U سوزن بلور
needling U سوزن پیکاپ
the eye of the needle U سوراخ سوزن
work baskets U سبد سوزن و نخ
firing pin U سوزن ماشه
firing pin U سوزن اتش
darning neddle U سوزن رفوگری
test point U سوزن ازمایشی
needle U سوزن پیکاپ
pinning U ورودی با سه سوزن
touch needle U سوزن محک
vga U - سوزن یا پورت
work basket U سبد سوزن و نخ
sailmaker's needle U سوزن چادردوزی
needled U سوزن پیکاپ
pointsman U سوزن بان
packing needle U سوزن جوالدوزی
needles U سوزن پیکاپ
needle point U نوک سوزن
sew U سوزن کاری
drilling pipe U سوزن حفاری
prick U خراش سوزن
switch U سوزن دوراهی
switched U سوزن دوراهی
switches U سوزن دوراهی
housewife U سوزن دان
housewives U سوزن دان
staple U سوزن منگنه
pinned U ورودی با سه سوزن
acicular U سوزن وار
aciculate U سوزن وار
aciform U بشکل سوزن
pin U ورودی با سه سوزن
catwhisker U سوزن بلور
belonephebia U سوزن هراسی
inject U سوزن زدن
darning needle U سوزن رفوگری
pricks U خراش سوزن
injected U سوزن زدن
pricking U خراش سوزن
injecting U سوزن زدن
core nail U سوزن هسته
injects U سوزن زدن
pricked U خراش سوزن
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
gates U سوزن اتصال به یک FET
gate U سوزن اتصال به یک FET
needled U با سوزن تزریق کردن
needle U سوزن دوزی کردن
needled U سوزن دوزی کردن
eye U گوشوارهای سوراخ سوزن
needle U با سوزن تزریق کردن
needlework U کار سوزن دوزی
vaccine point U سوزن ابله کوبی
dog spike U سوزن نوک گیر
A sharp knife (pin , needle) U چاقو (سوزن ) تیر
needles U سوزن دوزی کردن
needling U با سوزن تزریق کردن
needle lace U کار سوزن دوزی
eying U گوشوارهای سوراخ سوزن
eyeing U دهانه سوراخ سوزن
eyes U دهانه سوراخ سوزن
needle test of vicat U ازمایش با سوزن ویکا
gas inlet valve needle U سوزن شیرورودی بنزین
firing pin U سوزن قفل اتش
eying U دهانه سوراخ سوزن
needling U سوزن دوزی کردن
eye U دهانه سوراخ سوزن
eyes U گوشوارهای سوراخ سوزن
needles U با سوزن تزریق کردن
drop on U سوزن دوراهی خط اهن
eyeing U گوشوارهای سوراخ سوزن
hypo U سوزن تزریق زیر جلدی
There is no room to throw a needle . <proverb> U جاى سوزن انداختن نیست .
firing pin U سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
needle U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
tone arm U الت سوزن نگهدار گرامافون
needling U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
palm and needle U کفه چرمی ملوانی و سوزن
needled U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
needles U سوزن سرنگ وگرامافون و غیره
switchman U سوزن بان راه اهن
needleful U نخی که یکبار درته سوزن میکنند
etui U جعبهء کوچک زینتی سوزن نخ و دکمه
prickling U احساس سوزن سوزنی یا تیغ تیغی
jack U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
jacks U ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
hyodermic needle U سوزن امپول یا تزریق زیر جلدی
hypodermics U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
hypodermic U سوزن مخصوص تزریق زیر جلد
needle work U سوزن دوزی [برای تزئین حاشیه و یا طرح فرش]
reeve U ازتنگنا یا جای باریکی گذشتن نخ را از سوراخ سوزن گذراندن
acupuncture U روش چینی بی حس سازی بوسیلهء فروکردن سوزن در بدن
center fire U اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
to prick at something U بچیزی سوزن یا تیغ زدن چیزیرا کمی سوراخ کردن
epitomist U شخصی که کتابی را خلاصه کند خلاصه نویس
embriodery U [آراستن و زینت دادن زمینه فرش به کمک سوزن کاری و گلدوزی]
sockets U سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند
socket [سوراخی که سوزن یا ورودی وارد میشود تا اتصال الکتریکی برقرار کند]
pinout U شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
blue book U کتابی است که وزارت امور خارجه هرکشور هر چند سال یک مرتبه منتشر و مسائل سیاسی عنوان شده در طی ان چندسال را تجزیه و تحلیل وروشن میکند
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
needling U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needles U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needle U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
needled U سوزن نازک آهنی روی چاپگر matrix-dot که یکی از نقاط را چاپ می گیرد
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
pinning U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pinned U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
pin U قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند
drill extractor U التی که مته حفاری شکسته رااز سوزن حفاری جدا میکند
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
DB connector U اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
fancy work U سوزن دوزی ذوقی یاتفننی کارهای ذوقی
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
electrically U قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com